• وبلاگ : خاطرات عسل خانوم
  • يادداشت : خاطرات عسل خانوم(مشق سوم)
  • نظرات : 11 خصوصي ، 35 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سپهر 

    هيچ وقت نتونستم و نخواستم نه به نفع خودم و نه به نفع ديگران تقلب کنم حتي موقعي که بعضي از دوستام خواستن منو تطميع کنن...اما شگفتي بيشتر من از اين مسئله زماني آشكار شد که امتداد رسوخ اين مرض را در بين دانش.جو.يان در دانشگاه هم ديدم....

    من بنوبه خودم اين احساسو هميشه من داشتم که" اونايي که از راستي ضرر مي کنن از نادرستي بيشتر ضرر خواهند کرد" که اين احساسو مولا با اين جمله گفته..

    اما از اين هم که بگذريم ,...

    چون در پست قبل گفته بودي که گل واکنشي هرکدام از دوستان برات بوي مخصوص خودشو داشت گفتيم بي معرفتيه که از يه گل مجازي بخاطر تولد هم دريغ کنيم...

    بهرحال ماهم ممنونيم از اونهمه چاي و شيريني و بستني ..نه ببخشيد منظورمون همون تشکر بود.....!

    بهر حال بي ذوق نشيد بابا.. بنويسيد .. نوشتن يه نوع فعاليت فرهنگي مثبته! ....باشه ما ديگه نظر نمي ديم....

    پاسخ

    دوست عزيز،‌سپهر عزيز بنده به هيچ وجه از انتقادات شما ناراحت نشده و نخواهم شد. و اين كم نوشتن من بعلت انتقاد شما يا ساير دوستان گلم نبوده بلكه نظر من به كساني بوده كه هيچ بويي از ادب نبرده اند و بقول خودشان، خودشان خودشان را تبربيت كرده اند. و متاسفانه بسيار زشت و كثيف به انسان اهانت مي كنند. نظر من به اين افراد است. سبز باشي دوست عزيز