سلام

این پست رو می خواستم به مطلبی در خصوص روابط دخترا و پسرا اختصاص بدم. ولی کامنت‌های بعضی از دوستان باعث شد که این مطلب رو بذارم برا پست بعدی . به هر حال مثل اینکه دوستان خیلی مشتاق هستن که از خاطرات هیجان انگیز بنده بشنون خوب من هم خواسته این دوستان رو اجابت کرده و یک خاطره از دوران نوجوانی‌م )دوران جهالت)براشون میذارم.
قدیما (الان رو نمی‌دونم چون همش سرکار هستم) معمولا رسم بر این بود که پسرا وقتی دختری رو توی پارک یا خیابون می‌دیدن و ازش خوششون می‌اومد دنبالش راه می افتادن و بعد از دو سه تا تیکه و متلک انداختن که یعنی بله ما دنبال شما هستیم شروع می‌کردن به گفتن اینکه: شماره بدم شماره بدم و البته دختره یا شماره رو می‌گرفت و یا اینکه محل پسره نمی‌ذاشت و پسره هم از رو میرفت. خوب این اتفاق برا من زیاد افتاده بود که وقتی با دوستام می رفتم پارک پسرا تند و تند می‌اومدن و هی درخواست اهدای شماره رو می‌کردن. یه بار که با دوستان پارک رفته بودیم یه شیطنتی به ذهنم خطور کرد و تصمیم گرفتم هر پسری که خواست شماره بده من هم شماره‌ش رو بگیرم و اون روز شاید نزدیک به 30 تا شماره از پسرا گرفتم و به همشون گفتم که بهشون زنگ می‌زنم. و شب از خونه(اون موقع هنوز آی دی کالر اختراع نشده بود) به دونه دونه‌شون زنگ زدم    و با همشون سر یه ساعت معین و یه محل مشخص قرار گذاشتم و فردا جاتون خالی بود که ببینید سر اون محل بیست  سی تا پسر وایستاده بودن و تند و تند ساعتشون رو نیگاه می‌کردن و گه گداری هم با تعجب به هم نگاه می‌کردن و من و دوستان هم از دور از خنده رو زمین ولو شده بودیم.

چطور بود حال کردین.