• وبلاگ : خاطرات عسل خانوم
  • يادداشت : خاطرات عسل خانوم - مشق دوم
  • نظرات : 2 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سپهر 

    آه چه مردماني بر راهها نگرانند..

    آن ره كه من ميروم اينست بدان

    ناجوانمردان را عشق حرام است اي جان

    در ضمن منم همون دوران نوجوانيمونو گفتم

    چه لزومي داره با انتقام گرفتن از روش بچگانه ابراز علاقه بعضي ها و خود ابرازي ارضا شويم؟؟

    مي خورو رندي کن و خوش باش

    وليزنهار حس تزوير نساز با اشعار!...

    پاسخ

    خدمت آقا سپهر عزيز كه كمي هم عصباني شده بايد عرض كنم كه اولا بشر ممكن الخطا مي‌باشد (نمي گم جايز الخطا چون هيچ كس مجاز به خطا كردن نيست) و به هر حال هر كسي در عرصه‌هاي مختلف زندگي خود دچار اشتباه و خطا شده است. بنده اگر اين خاطره را نقل كردم هدف مهر تاييد نبوده بلكه ادخال سرور عزيزان خواننده بوده و بس و هيچ هدفي غير از نشاندن لبخند بر لب دوستان نبوده. دوم اينكه اين انتقام نبوده بلكه يه تلنگر ساده بوده تا آناني كه شماره ميدهند و از اين طريق راه سعادت و خوشبختي را مي‌جويند به خود آيند. سوم اينكه با اجازه شما يه تغييري در شعر شما ميدهم چون شريعت ما نه مي خوردن را مجاز كرده نه رندي كردن و ... رابا اجازه شاعرمي نخور رندي نكن در محضر خدا، هوش باش---خدمت خلق خدا بنما و دلخوش باش